دانش اموز شهید محمود ناظری
فاتولز – جدیدترین ابزار رایگان وبمستر

 

«بسم الله الرحمن الرحيم»

"و من طلبنی وجدني و من وجدني عرفني...."

"وهر كس مرا طلب كند خواهد يافت و هر كس مرابيابد خواهد شناخت و هر كس مرا بشناسد عاشقم خواهد شد و آنكه عاشقم شد من نيز عاشقش شوم و هر كس كه عاشقش شدم مي كشم او را و آنكه من او را بكشم خون بهايش بر من واجب است پس من خود خون بهاي او خواهم بود ..."

سپاس فراوان خداوند يكتا را كه ما را آفريد و به ما درس چگونه زيستن و چگونه مردن آموخت و با سلام به پيشگاه اختر تابناك ولايت و امامت مهدي موعود (عج) و سلام برنائب بر حقش امام امت و سلام و درود بي پايان بر تمامي رزمندگان اسلام كه با نثار خونشان نهال انقلاب اسلامي را آبياري مي نمايند.

خدايا بارلها خودت شاهدي كه من هيچ نوع مقصدي جز دفاع از قانون اسلامي خودت ندارم و اين راهي كه من انتخاب كرده ام راهي است كه امام حسين (ع) اين راه را پيموده و علي اكبر پيموده، عباس دلاور پيموده، كليه شهيدان از صدر اسلام گرفته تا اكنون پيموده اند پس خون من از خون بقيه شهدا كه بهتر نيست لذا از درگاه ايزد منان تقاضاي شهادت در راه ستايش تو را دارم.

من محمود ناظري فرزند علي اكبر بر اساس مسئوليتي كه بر عهده من بود كه از حريم اسلام دفاع نمايم راهي جبهه هاي حق عليه باطل شدم تا از مرزهاي سياسي اسلام دفاع كنم. اميد است كه خداوند مرا ببخشد و لحظه اي من را به خود وانگذارد و ضمن عفو و بخشش از كليه دوستان و همشهريان اميد است خداوند عبادت همگي را در راهش قبول بفرمايد و اميدوارم كه خداوند به شما پدر و مادر عزيزم صبر عنايت فرمايد.

پدرجان من عقيده دارم به فرموده اماممان و روح خدا، اگر بكشيم يا كشته شويم در هر دو حال پيروزيم.من زندگي زير بار ظلم را قبول نخواهم كرد و مرگ سرخ را بر اين زندگي ترجيح مي دهم.

به من الهام شد كه به آرزوي ديرينه ام، شهادت، خواهم رسيد اما افسوس مي خورم كه ۱۸ سال از عمرم مي گذرد و هنوز اندر خم يك كوچه ام.

پدر عزيزم، درود خدا برتو باد كه با امضاي رضايت نامه ي من در حقيقت شهادت نامه ام را امضا كردي.

در پايان مقداري حساب با برادران داشتم كه اسامي آنها را يادداشت كرده ام، تصفيه نماييد.

يك ماه هم روزه قرض دارم اميد است قضايش را بدهيد.

ديگر عرضي ندارم. والسلام.

محمود ناظری۷/۷/۱۳۶۳

 

 

 

 

وصیت نامه ی شهید نوجوان مهرداد عزیزاللهی

«به جبهه اومدم شاید کمکی در راه خدا بکنم و گناهانم پاک بشه»

«تو این مدت البته ما هیچ کاری نکردیم. هر کاری که می‌شد خدا می‌کرد. ما فقط وسیله بودیم. همین حالا که ما داشتیم با موتور از خط می‌آمدیم یک خمپاره تقریباً 5 متری ما خورد. قشنگ 5 متری موجش ما را تکان داد و یک ترکش هم نخوردیم ما فقط وسیله بودیم در این جبهه ها. هیچ کاره ایم. ضعیفیم در مقابل این قدرت ها. فقط خداست که ما را یاری می‌کند.»
شهید مهرداد عزیز الهی

دانش آموز شهید «مهرداد عزیزاللهی» در مهرماه سال 1346 در شهر اصفهان در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. دوران کودکی خود را در کنار برادر خویش مسعود که او نیز به فیض شهادت نایل شده، سپری کرد.

تحصیلات راهنمایی را به پایان نرسانده بود که با جثه‌ای کوچک ولی روحی بلند و شجاعتی وصف ناپذیر به جبهه اعزام شد و همزمان با حضور در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل، در سنگر علم و دانش و تا قبل از شهادت درس خود را تا سال سوم هنرستان در رشته برق الکترونیک ادامه داد.

شهید «مهرداد عزیز اللهی» در سال 1364، در عملیات کربلای 4 در جزیره «ام الرصاص» در حال غواصی به شهادت رسید و جاودانه شد.

 خانواده «عزیز اللهی» 6 پسر داشته که 4 نفر از آنها در جبهه‌ها حاضر بوده‌اند و مهرداد و مسعود به شهادت رسیده‌اند و محمد هم اکنون جانباز شیمیایی می‌باشد. پسر دیگر نیز جزو آزادگان سرافراز بوده است.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : چهار شنبه 23 دی 1394برچسب:, | 9:8 | نويسنده : محمدنصوحی |
ابزار پرش به بالا
فا تولز ، ابزار رایگان وبمسترابزار پرش به بالا